-
کارهای هنری ومسابقه
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 22:49
امروزبایدیه سری کار انجام بدم.بایدکارهای هنری کنم!!برای یه مسابقه ی هنری ثبت نام کردم وحالادارم کارمیکنم!!اول میرم سراغ نقاشی روی بوم من خیلی نقاشیم رودوست دارم ولی...راستش به نظرم برنده نمیشه!! بافتنی های من خیلی خوب ازآب درمیان یه لباس بافتم ولی....نه!!به نظرم اینم خوب نیست.دیگه..... آهان!میتونم یه کاردستی قشنگ درست...
-
همش خیالاته...
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 22:13
سلام!امروزخیالاتم روبیان میکنم...درادامه مطلب: ثروتمندشدن ....خیالاته!!! خرخون شدن ......خیالاته!!! دانشمندشدن ......خیالاته!!! معروف شدن ....خیالاته!!! سیگاری شدن ...خیالاته!!! و.....دیگه چی؟نمیدونم!پس بایـــــــــ دوستانـــــــ !!
-
خونه داری
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 21:56
امروز مامان بیرونه وکارای خونه به دوش من! اول رفتم ظرفاروحسابی شستم وتمیزکردم بعدشم رفتم هرچی لباس چرک داشتیم جمع کردم و همشون رو ریختم توسبد.آخرش همشونو توی ماشین لباسشویی خالی کردم برای شاممون هم غذاپختم تاشب گشنه نمونیم چون امتحان داشتم یه کم درس خوندم ودوباره رفتم سرخونه!! ولی اینباربرای گردگیری بعدهمه ی این کارا...
-
تزئین کردن من
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 21:27
من بر ای یه مهمونی بزرگ این کارارومیکنم: پیش غذا: سالاد،میوه و.... غذای اصلی: فست فودمثل اسپاگتی و... دسر: بیسکویت،کیک و... تزئین خانه: برای اینکارازآویزهااستفاده میکنم. امکانات: این کاربرای راحتی مهمان هاست.. برنامه های جذاب: پارتی وهیجان انگیز..... برنامه ها هیجانی(ترسناک): حتمادرباره ی سلیقه ی من نظربدین.اگه...
-
درس ها
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 18:51
حسابی درس خوندم.مامان باورنمیکردآخه اولین باربوداونقدرخرخون شده بودم!خلاصه هرسوال سختی به نظرش میرسید،برام طرح میکرد.منم چون حسابی درس خونده بودم،همه روبی عیب ونقص جواب دادم. مامان جونم هم خیلی متعجب بود....هاها! بالاخره تونستم مامانم رو خوشحال کنم!!مامان جان حسابی متعجب شد ولی خداوکیلی پدرم دراومد...دلم میخوادهرکی...
-
موزیک
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 18:20
سلاااام!!یه چیزبامزه میخوام تعریف کنم.اونم اینه که...: من ویلن میزنم!خیلی هم دوستش دارم!!!اصلاعاشق ویلنم! برای کنسرت،حسابی تمرین میکردم!!بالاخره بابا وارداتاقم شدوگفت:تمرین بسه.الان کنسرت تموم میشه وتومیمونی! من هم زودی اومدم وسوارماشین شدم!!البته بااسترس کمی بعد.... رفتم روی سن وشروع کردم به نواختن همه چیزخوب پیش...
-
آشپزی چه کیفی داره!!
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 18:02
آشپزی چه کیفی داره!! وهم اکنون خبری ازآشپزی: سلام!شایدبه نظرتون خنده دارباشه ولی هیچم اینطوری نیست!! اماشایدیه کوچولو!! پلوخورشت: اومدم یه کمک برنج ریختم تو قابلمه،البته بعدازانجام کارهای دیگه ای!! یکم سرگرم شدم ولی برنج یادم نرفت.گوشت ها رو اضافه کردم و رفتم سراغ تلویزیون. کمی بعد..... وای نه...احتمالاخودتون...
-
خطر____
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 17:15
سلام!یک هشدار: وقتی وارداین وبلاگ میشوید،لباس گرم،مقداری خوراکی وپتو همراهتان بیاورید.زیرادراین وبلاگ برف میبارد،هواسرداست، خوراکی یافت نمیشودوبرای خواب پتوی اجاره ای موجودنمیباشد.
-
چیکارکنم؟!
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 16:44
سلام!!بایدازروی عنوان یادداشت حالم و فهمیده باشی!وگرنه مثل این خنگی هاها!! اشکالی نداره خوب اگه نفهمیدی بخون!! اصلاحالوحوصله ندارم دلایلش هم ایناهستن: 1-الهه دوستم وقتی برای وبلاگ گروهیمون نداره 2- موضوع تازه ای برای وبلاگ به ذهنم نمیرسه 3-مجبورشدم درس بخونم خب اگه شمانظری دارید میتونیدبگید!!!ولی من....متاسفانه ،نه...
-
بهترین روزمن
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 15:44
خوشحالی من باخاصیت بی پایانی دلایل خوشی من:ازدوستام هدیه ی نتی دریافت کردم کلی چیزای باحال فهمیدم وذوق کردم کیک پختم وآنقدرخوشمزه شدکه انگشتامم باهاش خوردم وقی هم که دوستام اومدن،کلی باهم حرف زدیم آخرسرهم یک لبخندگنده،تحویل مامانم دادم اینم ازدلایل خووووشی بنده!!
-
بازم سلام!!
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 14:25
به وبلاگ من خوش اومدید: من توی این جامدادی،هرکسی،هرچیزی یا هرخاطره ای رو جامیکنم!!!!به خصوص عزیزانم رو.من همتون رو دوست دارم وبراتون خوشبختی روآرزومندم.تنهایه خواهش ازتون دارم اونم اینه که:مطالبی رو که اینجامیخونیدرو جای دیگه ای درز ندید!خوب اگه هرکس دلش بخوادمیتونه خودش بیاد وسربزنه.پس لطفا......باشه؟من تمام سعی خودم...
-
سلام!!
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 13:44