تنهایی

www.charandoparands.blogfa.com

تنهایی..

سردته..

میری یه سوییشرت می پوشی روی لباسات..دستاتو دور خودت حلقه میکنی و شونه هاتو جمع میکنی..

با خودت فکر میکنی "هیچی الآن بیشتر از یه قهوه ی داغ نمی چسبه"

بلند میشی میری تو آشپزخونه..قهوه جوش رو میذاری روی گاز..یه فنجون آب سرد..دو تا قاشق قهوه ی ترک اعلا..دو تا قاشق شکر..زیرش رو روشن میکنی..بی صبرانه نگاش میکنی تا دم بکشه..بعد از پنج دقیقه بوی دیوانه کنندش کل فضای خونه رو فرا میگیره..بلند میشی..حسابی خودتو تحویل میگیری و بهترین قهوه خوری که داری رو بر میداری..همه چیز آمادست برای یه عصر باشکوه و زیبا..

به قهوه جوش نگاه میکنی..میگی..حالا وقتشه..

قهوه رو میریزی تو قهوه خوری و از تو یخچال باقی مونده ی کیک دیشب رو در میاری..

همه ی اینارو برمیداری میری میشینی جلوی شومینه..درست روبه روی پنجره..موزیک مورد علاقت رو میذاری و میشینی روی صندلی..به بهترین چیزایی که میتونی فکر میکنی..شاید هم سعی می کنی به هیچی فکر نکنی..آزادِ آزاد..

 

در همین حال خوش هستی که یه مزاحم زنگ میزنه..

-"بفرمایید.."

-سلام..من از شرکت اینترنتی کوفت زنگ میزنم..شما برنده ی ۲۰۰۰۰۰۰۰ ساعت اینترنت رایگان شدید..-

حرفشو قطع میکنی..

میگی " خیلی ممنون از لطف شما.."

با تنفر تمام گوشی رو قطع میکنی..

اگه خیلی ریلکس باشی به همون حال و هوا ادامه میدی.. اگر نه دیگه از اون حال و هوا میایی بیرون و میایی این چرندیات رو اینجا مینویسی.. 

 

 

 

سه نقطه..
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد